در ۲۸ مرداد امسال بر آن شدم تا جستاری بنگارم از اقلیم گرایی رمان همسایه های احمد محمود، رمانی که در بستر اقلیم نفت خیز خوزستان به ترسیم سیمای خوزستان با تاکید بر اهواز در گستره ی تاریخی پیش از کودتای ۲۸ مرداد روایت شده است،خوزستانی که هنوز مردمانش سود حاصل از فروش نفت را لمس نکرده اند. دیاری که جنگ هشت ساله و سرقت آب آن رفته رفته دارد آن را به منطقه ای غیرقابل سکونت تبدیل می کند.با مروری بر اقلیم خوزستان که احمد محمود در همسایه ها ترسیم کرده است دقیقا تصاویر تلخ و دردناک این روزهای خوزستان را به یاد می آورد، اقلیمی باارزش اما لگدمال همیشه تاریخ!
اقلیم خوزستان از دیرباز تحت استعمار غرب بود و حالا هم زیر سلطه مسئولین و مدیران بی کفایتی است که در هر دوره فقط دود و آلودگی این طلای سیاه چنانکه در گذشته بر اجداد ما و امروزه، خودمان تحویل داده شده است. خاک حاصل خیزی که تشنگی امانش را بریده است خاک مقدسی که این روزها عطش مدیریت مسئولیت پذیر را دارد! خوزستان که دیگر نه کارون خروشان دارد و نه صدای حیات از آن میاید دیاری که جوانان رشیدش با نثار خونشان راه بر دشمن بستند غافل از آنکه دوستان دلش را خواهند شکست اینک به تلی از آلودگی بدل شده است.
همسایهها رمانی از احمد محمود نویسنده ی اهل خوزستان است،رمانی که روایت جوانی به نام «خالد» را پیش از کودتای ۲۸ مرداد و دوران نهضت ملیشدن نفت در دیار اهواز و خوزستان بازگو میکند. «خالد»، همچنان که با وقایع روایت داستان پیش میرود از نوجوانی بیتجربه به جوانی سیاسی تبدیل میشود. در این روایت عشق اش به دختری وی را در سختی گزینش میان عشق و وظیفه میگذارد و در پایان ناخواسته به زندان می افتد.
شاید این روایت برخی از جوانان این اقلیم باشد که مشکلات معیشتی و فقر در عین ثروت خوزستان ناخواسته آنها را از نوجوان خام به کنشگر و بعضا مبارز سیاسی و اجتماعی بدل می کند، همچون بلوغ جنسی زودرس جوانان این اقلیم گرم!
محمود که در رئالیسم اجتماعی تبحر دارد برای زندهتر شدن تصاویر در همسایه ها تلاش می کند تا با دقت و ظرافتی خاص نویسندگان مکتب ادبی خوزستان اوضاع فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دوره ی تاریخی و اقلیم خوزستان در آن زمان را صادقانه به نمایش بگذارد؛تصویرسازی بکری که هیچوقت کسی فکر نمی کرد روزهای آتی خوزستان تصاویری به مراتب بدتر از روزگاران “خالد”به حقیقت بپیوندد.در روزگاران “همسایه ها” دیار خالد احمد محمود: اوضاع بهداشتی بسی ناگوار و فجیع است؛ انواع بیماریهای گوناگون من جمله امراض مقاربتی شیوع دارد و بیشتر مردم نمی توانند از درمانهای مدرن استفاده کنند و توانایی مراجعه به مراکز درمانی خصوصی و دولتی را ندارند این در حالی بود که تاسیسات درمانی و بهداشتی در این دیار به سبب حضور کارمندان غیربومی صنعت نفت بسیار پررونق تر از سایر شهرهای کشور بود ولی مردم این دیار تن به درمانهای محلی می دادند.
خرافات به شکل گسترده دربین تودههای مردم رواج دارد و بسیاری از شخصیت های رمان از جمله اوساحداد،پدرخالد، برای حل مشکلات اقتصادی و معیشتی دست به دامان چلهنشینی، تسبیح انداختن و ورد خواندن از روی کتابهای خرافی مانند اسرار قاسمی میشوند. محمود در خلق تصاویر رفتارهای خرافی فراتر از یک راوی عمل میکند و بارها محمد مکانیک را به عنوان نقاد رفتارهای پدر خالد مقابل او قرار میدهد که نشان می دهد رائدانی بر اتمسفر رمان همسایه ها از سوی نویسنده فرستاده می شود تا شاید راه از بی راهه بنمایاند ولی کو گوش شنوایی که فریاد رائد را بشنود باید معترف بود بانگ جرس ساربان و فریاد رائد در تمامی اعصار این اقلیم به گوش نرسید با انکه این روزها رائدان همچنان کلام می گویند تا شاید راه از کج راه بنمایانند اما تو گویی کسی را یارای شنفتن کلام آنان ندارند یا شاید هم آنان حرف زمان نمی گویند!
شوربختانه در مکان رخداد رمان همسایه ها اقشار گوناگون اجتماع درگیر فقری شدید هستند و با سختی روزگاران میگذرانند؛ رونق از کاسبی پدر اوسا حداد مدتهاست رخت بربسته است، کمر عمو بندر زیر بار مخارج چند بچه خردسال تا شده و از فقر و نداری لباسهای مندرس بر تن میکند و هرازچندگاهی وصلهپینهشان میکند و جعفر خشتمال برای رهایی از مشکلات اقتصادی و بیکاری، دست به خودکشی میزند،خودکشی که این روزها نیز دست از سر مردمان زحمت کش دیار نفت و گرما بر نمی دارد،شاید این نحسی نفت است بر این اقلیم طاقت فرسا! مهاجرت نیروی کار به خارج از کشور و اشتغال زنان در مشاغل زیانآور و سخت مانند قاچاق، رختشویی و پخت و فروش نان به مردم، از دیگر نمونههایی است که محمود از زندگی اقتصادی مردمان خوزستان در رمان همسایه ها ترسیم می کند.
خوزستان در هر دوره ای چوب داشتن طلای سیاه را می خورد و شوربختانه در هر دوره هیچی جز دود و آلودگی نفتی به مردمش نرسیده است ولی این روزها بعد از گذشت سالیان طولانی از زمان رمان همسایه ها، مردم بیشتر از آلودگی های زیست محیطی ،بیشتر از خشکسالی، از بی کفایتی مسئولین رنج می برند و آلودگی مدیریتی آزادشان می دهد
دیگر توزیع ماسک و آب جوابگوی حل این مشکلات نیست و این اقدامات مشت به سندان کوبیدن است. نمی دانم چگونه باید به مسئولین فهماند که” حال خوزستان و خوزستانیان هیچ خوب نیست!”