true
تصویری را چند سال پیش قاسم آهنین جان منتشر کرد که هرمز علی پور هم بر ترک موتور و پشت قاسم نشسته بود. این عکس را در آشفتگی این روزها گم کرده ام و ندارم. حتا در اینترنت هم جستجو نکردم که پیدایش کنم یا نکنم. قاسم آهنین جان که امشب بر بالا ملائک به آسمان ها پریده و دیگر نه نیازی به موتور دارد و نه نیازی به خانه دارد و چه سیل بیاید و چه سیل نیاید ، دیگر هیچ غمی نخواهد داشت، خود درباره ی آن عکس دونفره خاطره نویسی کرده است.
این عکس به تنهایی سندی معتبر است از تغییر شمایل سنتی شاعران در عصر جدید؛ در باور عموم شاعر کسی است که یا ژولیده است یا اتوکشیده اما هیچ گاه پشت موتور نیست، بلکه کتابی زیر بغل دارد و در خود تامل می کند! اگر قاسم آهنین جان را بشناسید، می دانید که او از همه تعاریف و قید و بندها به دور است. شاعری ناب از اردبیل که بیشتر اهوازی محسوب می شود. از همین روست که در این عکس، یک شاعر جنوبی دیگر یعنی هرمز علی پور را بر ترک موتور دارد. علی پور هم مثل آهنین جان نیازی به معرفی ندارد.
قاسم خود می گوید: همیشه ما را بر ترک موتور می دیدی. علاقه ای به ماشین نداشتم و ندارم. از ابتدا موتورگازی داشتم و بعد کم کم رسید به اینجا. بارها آن قدر گرم صحبت و خنده و شوخی بودیم که هرمز از پشت موتور افتاده بود و متوجه نشده بودم. این موتور معمولا یار سوم ما بود. آن قدر خودمانی شده بود این یار سوم که هرمز در مطلبی که در باب بنده نوشته و چاپ شد در نوشتار نام «قاهر» گذاشت بر آن. در واقع تلفیقی از قاسم هرمز. معمولا از ساعت ۱۲شب روز ما شروع می شد و موتورسواری در خلوتی خیابان ها تفریح ما بود. این روزها آن قدرخسته از روزگارم که تنها فریادرس خواب است و خواب. کمتر موتور سوار می شوم. اما هنوز عاشق موتورم. پول ندارم اگرنه حتما یک موتورسیکلت بزرگ تر و قوی تر می خریدم. گرچه هرمز دیگر کرج است و دیگر موتور هم سوار نشده. اما باز هم نام موتور را می گذاشتیم (قاهر) به یاد دوستی ها و تداوم دوستی ها در این روزگار دهری و بی فترت.
روانش آسوده باد
true
true
https://sedayehammihan.ir/?p=13993
true
true