ما نسل شتابزده و بی وفایی هستیم و پیداست که از آرمان گرایی فاصله گرفتیم. کارمان شده پیگیری اخبار درگذشت این و آن و خیلی تلاش کنیم ، خبر مرگ آنها را بازنشر می کنیم و یک اشاره ی کوتاهی می کنیم به سال تولد و اطلاعات شناسنامه ای و خیلی گذرا می نویسیم که فلانی که بوده و چه کرده و چگونه مرده! حتا به این وجه دوم هم زیاد کاری نداریم و فقط بسنده می کنیم به اظهار تاسفی و خدایش رحمت کند و روحش شاد گفتن!
آن نسل باشکوه انقلابی که میوه ی انقلاب ۵۷ ماحصل تلاش آنها بود ، بخش اعظم آنها پیر شده اند، عده ی زیادی از آنها دار فانی را وداع کردند، خیلی از آنها مغضوب شدند و از قطار انقلاب پیاده شدند و خیلی ها هم از کشور گریخته اند که تاریخ در مورد خیانت و خدمت آنها قضاوت خواهد کرد.
بخش دیگری هم در و بر مسند بسیاری امور نشسته اند که به ندرت یادی از همنسلان خود می کنند و به طور کلی تاریخ انقلاب برای خود اهالی انقلاب هم با وجود تلاش کمیته ای مانند موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی چنان که باید و شاید در اختیار افکار عمومی و حتا پژوهشگران و علاقه مندان به مطالعه ی تاریخ انقلاب قرار داده نمی شود.
در خصوص درگذشت اعظم طالقانی کمتر نقدی در این چند روزه چشم ِ منِ نگارنده را گرفت که مروری شایسته از عملکرد این بانوی فرهیخته و پرتلاش را تامین نماید.
اعظم طالقانی ، نه هرگز مانند آن یکی برادرش که در بلاد فرنگ است ، روحیه و منشی اپوزیسیونی گرفت و علیه نظام و چارچوب اصول انقلاب حرفی به زبان آورد و نه تا آخرین سال عمر خود از تلاش و کوشش در چارچوب همین نظام جمهوری اسلامی و بر اساس فعالیت سیاسی و میزان قدرت مانوری که در اختیار وی و دیگر همنوردان سیاسی و اجتماعی و فرهنگی است ، از پای و پویه ایستاد.
اگر قرار باشد در یک جمله فعالیت اعظم طالقانی را برجسته کنیم ، اعظم طالقانی تمام عمر سیاسی اش را روی روشن ساختن عبارت رجل سیاسی صرف کرد.
اعظم طالقانی یک عمر تلاش سمبولیک کرد که ثابت کند رجل سیاسی فقط به معنی مرد نیست. و بالطبع در این کارزار یک سویه، اتفاق خاصی رخ نداد.
ما ایرانیها کلکسیونی از رفتارهای ضد و نقیض و سمبولیک و توجیه کنندهی شکست ها و ناکامیابی هایمان هستیم. خوب هم بلدیم به شکست ها و توسری خوردن های خودمان رنگ و لعاب مقاومت و مبارزهی مدنی بدهیم. چنان از مقاومت مدنی حرف میزنیم که انگار وسط اروپا داریم فعالیت سیاسی میکنیم! حتا دیگر اعتقادی به مراجعه ی مستقیم با ابزار تلاش مفید و بدون عیب و ایراد فعالیت سالم مدنی نداریم و بسنده کرده ایم به پشت کیبورد لپ تاپ و گوشی نشستن و تایپ کردن و نام این را مبارزه ی مدنی گذاشتن!
در حالی که در چارچوب قانون اساسی راه های مختلفی برای انتقاد و پیشنهاد و اعتراض وجود دارد. چند بار بعنوان یک شهروند صرف ( و نه حتا بصورت چند نفره و صنف و سندیکای نام و نشان دار) به دفتر رییس جمهور ، به دفتر رییس قوه ی قضاییه ، به مجلس مراجعه کرده ایم و خواهان پاسخگویی آنها بوده ایم؟
چند بار بعنوان یک شهروند آگاه مراجعه کرده ایم و یک مطالبه ی عمومی را در یک پروسه ی سالم به گوش مسوولین رساندیم؟! تلاش و سماجت ما کجا به فعل نشست و آیا خود را تبدیل به دلاوران عرصه های مجازی و فیک و دون کیشوت هایی مجازی نکرده ایم؟!
نتیجهی رفتارهای سمبولیک و بی فرجام ما تا کنون چه بوده؟ هیچ. باد هوا. یک مشت شعار پوچ و کیسهای سرشار از شکستهای مختلف که جان میدهند برای مظلوم نمایی و توجیه شدن با رفتارهای سمبولیک بیهوده.
اعظم طالقانی ، هر چه بود و هر که بود و تعلق به هر خاستگاهی که داشت، فرزند خلف پدری که از بزرگواران همیشگی تمام اعصار تاریخ ما بود که بود؛ ولی نامش و تلاشش در همه ی عمر، برای تببین و ضرورت تفسیر و روشنگری رجل سیاسی در قانون اساسی جمهوری اسلامی بعنوان میثاقی فراگیر برای همه ی آحاد این کشور خلاصه شد و با همین تعریف، عمر و جوانی و تلاشش را به فرجام کار، ولو بی ثمر به پایان رساند.
در ناکامی اعظم طالقانی، آشکارا باید به رفتار غیردموکراتیک همه ی کسانی که نام اصلاح طلب را در این چهل سال بر خود نهاده اند اشاره کرد. هیچ اصلاح طلبی هرگز و هرگز همراه و همگام با اعظم طالقانی سراغ واکاوی و بازگشودن این گره از قانون اساسی نرفت. بیشترین تنهایی و جفا را همین اصلاح طلب ها بر دوش اعظم طالقانی به یادگار گذاشتند.
مردان مستقل سیاسی و کنشگران اجتماعی و فرهنگی نیز به همین میزان در کاهلی و تنبلی و ضعف در تبیین همین مورد ، اعظم طالقانی و دیگر زنان این مرز و بوم را تنها گذاشتند.
مردانی که خر مرادشان که از پل می گذشت، چه اصلاح طلب و چه اصول گرا، کاری به طیف و تبار و حقوق بدیهی و مساوی زنانه نداشتند و ندارند.
سهم مردان سیاسی ما در تار ماندن عبارت رجل سیاسی در قانون اساسی، یک گناه نابخشودنی است. و تا زمانی که در همین چارچوب مصرح قانون، مردان ما پا به پای زنان فعال سیاسی، همراه و همگام نشوند، هیچ خواسته ی اصولی و انسانی و اخلاقی محقق نخواهد شد.
روح اعظم طالقانی شاد باد.
سلام ، بدینوسیله لازم دانستم از تلاش و زحمات شما تشکر و قدردانی نموده و شخصا به سلامت دیدگاه شما نسبت به کشور عزیزمان ایران و استان خوزستان بسیار خوشبین هستم ، امید است با انتشار مطالبی مفید و آموزنده بتوان حقوق شهروندی را در استان نهادینه کرد، یاحق
درود به شما برادر گرامی و سپاس از محبت شما